شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام
کـارش میـان معــرکه بـالا گـرفتـه بود شـمشیـر را به شیـوه مـولا گـرفتـه بـود تنـهـا مـیـان مـردم بیعت فـروش شـهر انبـوه کیـنه ، دور و برش را گرفته بـود دلـواپـس غـریبـی امـروز خـود نـبـود تـنـها دلـش بـخـاطـر فـردا گـرفـته بـود دیدی که از ارادت دیـرینه ی حـسیـن یک کـوفه زخم در بدنش جا گرفته بود بـا سنگ، پای بیعت او مُهـر میـزدنـد بـاور نکرد، از همه امـضا گـرفـته بـود این شهر خواب بود و ندانست قدر او هـرشب بـرای مـردمش احـیا گرفته بود جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی آن شعـله ها بـرای هـمیـن پـاگرفته بود |